دکتر سید مهدی مصطفوی

دکتر سید مهدی مصطفوی

دکتر سید مهدی مصطفوی

دکتر سید مهدی مصطفوی

دکتر سید مهدی مصطفوی

۳ مطلب با موضوع «شعر دینی - سیاسی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

‌لکنت شعر و..پریشانی و..جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم

کاش می‌شد که شما نیز خبردار شوید
لحظه‌ای از من و از دردِ کهنسال دلم

از سرم آب گذشته‌ست، مهم نیست اگر..
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم

عاشق نان و زمین نیستم این را حتما
بنویسید به دفترچه‌ی اعمال دلم

آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم

مردم شهر! خداحافظتان؛ من رفتم
کسی از کوچه‌ی غم آمده دنبال دلم

  • سید مهدی مصطفوی
  • ۰
  • ۰

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مُردار بود هر آنکه او را نکشند

خاقانی

 

  • سید مهدی مصطفوی
  • ۰
  • ۰

 گروه یاقوت سرخ (انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد) 

گرگ وقتی در لباس میش پنهان می‌شود
جای سگ، کفتار هم دلسوز چوپان می‌شود

گاه با یک شعله‌ی کوچک به وقت فتنه‌ها
جنگلی می‌سوزد و گاهی بیابان می‌شود

فتنه گاهی در لباس شیخ‌های لندنی
می‌رود در زیر یک عمامه پنهان می‌شود

در میان فتنه بعضی از خواص انقلاب
مهره‌ی بازی دشمن بین میدان می‌شود

سفره‌ها خالیست اما صبر باید پیشه کرد
صبر تا وقتی جگر مهمان دندان می‌شود

هرکدام از ما هزاران آرمان میهنیم
شیشه وقتی بشکند خشمش دوچندان می‌شود

 مهدی شریفی 

با حرفِ «زن و زندگی و آزادی»
شد کار شما قساوت و جلّادی

در شاهچراغ و ایذه و اکباتان
معنا شده «مرد و میهن و آبادی»

حسین زوار

با شمر و یزید و حرمله هم‌پشتند
با آل سقوط و صهیون از یک مشتند

فریاد بزن: بِأیِ ذَنبٍ قُتِلَت!
یک کودک بی‌گناه را هم کشتند

میلاد عرفانپور

بگو امواج سرکش بیش از این خود را مرنجانند
که طوفان‌ها مصصم می‌کند مردان دریا را

مهدی الله یاری

این جمله به گوش‌تان شود آویزه
دادید به داعش‌صفتان انگیزه

از هشتگ‌تان گلوله‌ها بیرون زد
خون می‌چکد از قامت شهرم، ایذه

پدرام اسکندری

به دیده اشک و به دل داغ و آتشی بر جان
دوباره لاله‌ی غرق به خون و خوزستان

خبر رسید، که شهرم پر از شقایق شد
چگونه سوختنم را نشان دهم به زبان

فغان ز این‌همه ظلم و فغان ز این همه درد
بگو شده به کدامین گناه کشته کیان

اگرچه شهر من امروز هست صاحب‌عزا
ولی سیاه نموده به تن، همه ایران

به شمر و حرمله‌های زمان بگو این است
پیام مردم ایذه به داعشی صفتان

دیار ماست دیار دلیر مردان و
درون تک تک ما غیرت علی مردان

ببین سیاهی جوقای بختیاری‌ها
که ریشه‌های ستم برکنند از بنیان

به هرکه آب بر این آسیاب ریخت، بگو
فروخت غیرت و ناموس خویش را ارزان

اگرچه قامت شهرم ز غم خمیده ولی
جلوی ظالم، سر خم نمی‌کند آسان

  • سید مهدی مصطفوی